لیست شاعران
مجموعه اشعار عاشقانه اجتماعی

گفتی که چیست بی لب من پیشه ی لبت


گفتی که چیست بی لب من پیشه‌ی لبت ؟

خون می‌خورد ز حسرت آن لب، چه می‌کند ؟!

 

رفیع مشهدی



گر چه من مشتی خسم سویم به چشم کم مبین


گر چه من مشتی خسم، سویم به چشم کم مبین

کز برای سوختن جمعی خریدار من‌اند

 

رفیع مشهدی



دنبال دل بلهوسان می رود آن شوخ


دنبال دل بلهوسان می‌رود آن شوخ

دانسته که رفتن ز پی مرده ثواب است

 

رفیع مشهدی



زود تسلیم شو ای خسته گرانجانی چیست


زود تسلیم شو ای خسته، گرانجانی چیست ؟

گر نیامد به عیادت، به عزا می‌آید

 

رفیع مشهدی



من یک شب از تو دور شدم سوختم ز غم


من یک شب از تو دور شدم سوختم ز غم

خورشید از فراق تو هر شب چه می‌کند ؟

 

رفیع مشهدی



مانع ز اختلاط دو زلف تو روی توست


مانع ز اختلاط دو زلف تو روی توست

تا روز هست، شب نتواند به شب رسید

 

رفیع مشهدی



دهان تنگ تو را در نظر از آن دارم


دهان تنگ تو را در نظر از آن دارم

که از جهان، دل عاشق به هیچ خرسند است

 

رفیع مشهدی



دارد بت من با همه کس گوشه ی چشمی


دارد بت من با همه کس گوشه‌ی چشمی

چون شمع که مخصوص کسی نیست نگاهش

 

رفیع مشهدی



بهره ای زان دهان تنگم نیست


بهره‌ای زان دهان تنگم نیست

غنچه را بو نمی‌توان کردن

 

رفیع مشهدی



ما قوت پرواز نداریم و گر نه


ما قوت پرواز نداریم و گر نه

عمری است که صیاد شکسته است قفس را

 

رفیع مشهدی



نه تو را سر شنیدن نه مرا مجال گفتن


نه تو را سر شنیدن، نه مرا مجال گفتن

به شمار چون در آرم غم بی شمار خود را ؟

 

رفیع مشهدی