توقعی است که بیشک برایت آسان نیست
مرا ببخش مگر بخشش از بزرگان نیست
مرا ببخش که فهمیدم آستان تو را
هر آن که قدر ندانست، لایق نیست
بدون دست تو در دست من، مرا شوقی
به پرسههای شبانگاه در خیابان نیست
به جز حضور تو در برههای ز تقدیرم
تمام عمر، مرا نقطهای درخشان نیست
گلایههای تو از من، اگر فراوان است
بهانههای من شرمگین، فراوان نیست
چقدر حیف که آن روزها به هیچ گذشت
کسی به قدر من این روزها پشیمان نیست
مسلم محبی