لیست شاعران
مجموعه اشعار عاشقانه اجتماعی

چه شود به چهره زرد من نظری برای خدا کنی


چه شود به چهره‌ی زرد من نظری برای خدا کنی ؟

که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی

 

تو شهی و کشور جان تو را، تو مهی و جان جهان تو را

ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی ؟

 

ز تو گر تفقد و گر ستم، بود آن عنایت و این کرم

همه از تو خوش بود ای صنم چه جفا کنی چه وفا کنی

 

همه جا کشی می لاله‌گون ز ایاغ مدعیان دون

شکنی پیاله‌ی ما که خون به دل شکسته‌ی ما کنی

 

تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین

همه‌ی غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی

 

تو که هاتف از برش این زمان، روی از ملامت بی کران

قدمی نرفته ز کوی وی نظر از چه سوی قفا کنی ؟

 

هاتف اصفهانی



تو ای وحشی غزال و هر قدم از من رمیدن ها


تو ای وحشی غزال و هر قدم از من رمیدن‌ها

من و این دشت بی‌پایان و بی‌حاصل دویدن‌ها

 

تو و یک وعده و فارغ ز من هر شب به خواب خوش

من و شب‌ها و درد انتظار و دل تپیدن‌ها

 

نصیحت‌های نیک اندیشی‌ات گفتیم و نشنیدی

چه‌ها تا پیشت آید زین نصیحت ناشنیدن‌ها

 

پر و بالم به حسرت ریخت در کنج قفس آخر

خوشا ایام آزادی و در گلشن دویدن‌ها

 

کنون در من اگر بیند، به خواری و غضب بیند

کجا رفت آن به روی من به شوق از شرم دیدن‌ها ؟

 

تغافل‌های او در بزم غیرم کشته بود امشب

نبودش سوی من هاتف گر آن دزیده دیدن‌ها

 

هاتف اصفهانی