لیست شاعران
مجموعه اشعار عاشقانه اجتماعی

او که می پنداشت من لبریز از خوشحالی ام


او که می‌پنداشت من لبریزِ از خوشحالی‌ام

پی نبرد از خنده‌ی تلخم به دست خالی‌ام

 

نارفیقانم چه آسان انگ بی‌دردی زدند

تا که پنهان شد به لبخندی، پریشان‌حالی‌ام

 

سال‌ها کنج قفس آواز خوش سر داده‌ام

تا نداند هیچ کس زندانیِ بی‌بالی‌ام

 

شادم از عمری که زخمم منتِ مرهم نبرد

گفت هرکس حال و رزوت چیست؟ گفتم عالی‌ام!

 

بارها افتادم اما باز هم برخاستم

سخت‌جانم کردِ خوشبختانه بد‌اقبالی‌ام!

 

سجاد رشیدی پور




25 می 2018