این رقص موج زلف خروشندهی تو نیست
این سیب سرخ ساختگی، خندهی تو نیست
ای حسنت از تکلف آرایه بی نیاز
اغراق، صنعتی است که زیبندهی تو نیست
در فکر دلبری ز من بینوا مباش
صیدی چنین حقیر، برازندهی تو نیست
شبها مهگرفتهی مرداب بخت من
ای ماه ! جای رقص درخشندهی تو نیست
گمراهی مرا به حساب تو مینهند
این کسر شأن چشم فریبندهی تو نیست
ای عمر ! چیستی که به هر حال عاقبت
جز حسرت گذشته در آیندهی تو نیست
فاضل نظری
23 مارس 2017