لیست شاعران
مجموعه اشعار عاشقانه اجتماعی

دل بی تو هوای می و میخانه ندارد


دل بی تو هوای می و میخانه ندارد

بی گردش چشمت سر پیمانه ندارد

 

خمیازه کشیدیم بجای قدح می

ویران شود آن شهر که میخانه ندارد

 

آئینه چه داند که در او عکس رخ کیست ؟

عاشق خبر از جلوه‌ی جانانه ندارد

 

بی‌ساخته حسنی است جمالش که چو خورشید

هر صبح به کف آینه و شانه ندارد

 

فانوس دلی نیست که در پرده‌ی پندار

شمعی ز تجلی تو در خانه ندارد

 

عشق تو چه داند که دل ما به چه حال است ؟

آتش خبر از سوزش پروانه ندارد

 

غم را چه غم است اینکه خراب است دل ما ؟

سیلاب بهاری غم ویرانه ندارد

 

از صحبت عاقل نگشاید دل عاشق

بیزارم از آن شهر که دیوانه ندارد

 

دولت چو دهد دست، دنی را چه خوش آید ؟

خوابیدن پا حاجت افسانه ندارد

 

تکلیف وطن چیست نجیب این همه دل را

خواهش چو به کاشان و به کاشانه ندارد

 

نجیب کاشانی