این چه حالیست که چشمم به تو تا میافتد
زندگی از نفس و از تک و تا میافتد
ای بهاریتر از احوال خوش فروردین
شور و حال تو هم از حال و هوا میافتد
گفته باشم که در آغوش بتان تنگ مپیچ
ای مسلمان! گذرت سمت خدا میافتد
باد در موی تو میپیچد و زیباست اگر
برگ میریزد و از شاخه جدا میافتد
مثل خورشیدی و تقصیر نداری از لطف
چشمهای تو به هر بی سر و پا میافتد
هر کسی سهم خودش را ز خوشیها برداشت
درد ماندهست که در دامن ما میافتد
مریم رزاقی