این روزها عوض شده رنگ مزاجها
نفرین به گرگپروری احتیاجها
شعری نمیدهد دل پسکوچههای شهر
ردی نمانده از غزل «ابتهاج»ها
زنجیر ساز و حنجره را پاره کردهاند
شوری نمانده پشت صدای «سراج»ها
گلدستهها که دست به زانو گرفتهاند
حالا کبوتران و بلندای تاجها
ای پیر با نماز تو باران نزد ولی
شاید که با توسل انبوه کاجها
چندیست برههای زمین گرگ میشوند
نفرین به گرگپروری احتیاجها
محمد حسین ملکیان