لیست شاعران
مجموعه اشعار عاشقانه اجتماعی

با یاد شانه های تو سر آفریده است


با یاد شانه‌های تو سر آفریده است

ایزد چقدر شانه به سر آفریده است

 

معجون سرنوشت مرا با سرشت تو

بی شک به شکل شیر و شکر آفریده است

 

پای مرا برای دویدن به سوی تو

پای تو را برای سفر آفریده است

 

لبخند را به روی لبانت چه پایدار

اخم تو را چه زود گذر آفریده است

 

هر چیز را که یک سر سوزن شبیه توست

خوب آفریده است، اگر آفریده است

 

تا چشم شور بر تو نیفتد هر آینه

آیینه را بدون نظر آفریده است

 

چون قید ریشه، مانع پرواز می‌شود

پروانه را بدون پدر آفریده است

 

می‌خواست کوره در دل انسان بنا کند

مقدور چون نبود، جگر آفریده است

 

غیر از تحمل سر پر شور دوست، نیست

باری که روی شانه‌ی هر آفریده است

 

غلامرضا طریقی



ای بازی زیبای لبت بسته زبان را


ای بازی زیبای لبت بسته زبان را

زیبایی تو کرده فنا فن بیان را

 

ای آمدنت مبدأ تاریخ تغزل

تأخیر تو بر هم زده تنظیم زمان را

 

نقل است که در روز ازل مجمع لالان

گفتار تو را دیده و بستند زبان را

 

عشق تو چه دردی است که در منظر عاشق

از تاب و تب انداخته حتی سرطان را

 

کافی است به مسجد بروی تا که مشایخ

با شوق تو از نیمه بگویند اذان را

 

روحم به تو صد نامه نوشت و نفرستاد

ترسید که دیوانه کنی نامه‌رسان را

 

خورشید هم از چشم سیاه تو می‌افتد

هر روز اگر طی نکند عرض جهان را

 

یک عمر دویدند و به جایی نرسیدند

آنان که به دستت نسپردند عنان را

 

بر عکس تو می‌گریم اگر با تو نباشم

تا خیس کنم حداقل نقش جهان را

 

غلامرضا طریقی