شبها به دشت پیرهنم خواب میدهی
نیلوفری و جلوه به مرداب میدهی
تو کیستی که با تو پر از حرف تازهام ؟
هر شب به دفترم غزلی ناب میدهی
هر واژه را به لمس سرانگشت شاعرت
از دست من گرفته تب و تاب میدهی
پیراهن سفید تو آرامش شب است
این رنگ تازه را تو به مهتاب میدهی
در سینهات که گرمترین آشیانههاست
جایی به یک پرندهی بیتاب میدهی ؟
من تشنهام که غرق شوم در تمام تو
تو چکه چکه چکه به من آب میدهی
شیرین خسروی