لیست شاعران
مجموعه اشعار عاشقانه اجتماعی

دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من


دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من

گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من ؟

 

کجا روم که راهی به گلشنی ندانم

که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

 

نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من نیز

چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من

 

ز من هر آن که او دور، چو دل به سینه نزدیک

به من هر آن که نزدیک، ازو جدا جدا من

 

نه چشم دل به سوئی، به باده در سبوئی

که تر کنم گلویی به یاد آشنا من

 

ز بودنم چه افزود ؟ نبودنم چه کاهد ؟

که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من ؟

 

ستاره‌ها نهفتم در آسمان ابری

دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من

 

سیمین بهبهانی



گفتا که میبوسم تو را گفتم تمنا میکنم


گفتا که می‌بوسم تو را، گفتم تمنا می‌کنم

گفتا اگر بیند کسی، گفتم که حاشا می‌کنم

 

گفتا ز بخت بد اگر، ناگه رقیب آید ز در

گفتم که با افسونگری، او را ز سر وا می‌کنم

 

گفتا که تلخی‌های می گر ناگوار افتد مرا

گفتم که با نوش لبم، آن را گوارا می‌کنم

 

گفتا چه می‌بینی بگو، در چشم چون آیینه‌ام

گفتم که من خود را در آن عریان تماشا می‌کنم

 

گفتا که از بی‌طاقتی دل قصد یغما می‌کند

گفتم که با یغماگران باری مدارا می‌کنم

 

گفتا که پیوند تو را با نقد هستی می‌خرم

گفتم که ارزان‌تر از این من با تو سودا می‌کنم

 

گفتا اگر از کوی خود روزی تو را گفتم برو

گفتم که صد سال دگر امروز و فردا می‌کنم

 

سیمین بهبهانی