لیست شاعران
مجموعه اشعار عاشقانه اجتماعی

بی تفاوت می نشینیم از سر اجبارها


بی‌تفاوت می‌نشینیم از سر اجبارها

مثل از نو دیدن صد باره‌ی اخبارها

 

خانه هم از سردی دل‌های ما یخ می‌زند

در سکوت ما، صدا می‌آید از دیوارها

 

هر شبم بی‌تابی و بی‌خوابی و بی‌حاصلی

حال و روزم را نمی‌فهمند جز شب‌کارها

 

دوستت دارم ولی دیگر نخواهم گفت چون

«دوستت دارم» شده قربانی تکرارها

 

خنده‌های زورکی را خوب یادم داده‌ای

مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها

 

گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم ؟

بغض کردم ، خود خوری کردم ، نگفتم بارها

 

سید تقی سیدی



آه جز آینه ای کهنه مرا همدم نیست


آه جز آینه‌ای کهنه مرا همدم نیست

پیش چشمان خودت اشک بریزی کم نیست

 

یک خود آزاری زیباست که من تنهایم

لذتی هست در این زخم که در مرهم نیست

 

اشتیاقی به گشوده شدن این گره نیست

ورنه تنهایی من که گره‌اش محکم نیست

 

من از این فاصله‌ها هیچ ندارم گله‌ای

هر چه تقدیر نوشتست بیفتد غم نیست

 

لذتی نیست اگر درد نباشد جانم

هیچ شوری به از این شور پس از ماتم نیست

 

بی‌سبب درد که هم قافیه با مرد نشد

آدم بی‌غم و بی‌درد بدان آدم نیست

 

تو نبین ساکت و آرام نشستم کنجی

درد ناگفته زیاد است ولی محرم نیست

 

سید تقی سیدی