… که گز نکرده بریدند و بد قواره شدیم
به دست درزی دنیا هزار پاره شدیم
هزار فرقهی از هم هزار مرتبه دور
هزار تیغ که در هم به هر اشاره شدیم
ز چنگ خاک نرستیم اگر زمین خوردیم
به سعد شهره نگشتیم اگر ستاره شدیم
چه ساده شعلهی شک، سرو عزممان را سوخت
همین که دست به دامان استخاره شدیم
ز چشم آن که نبایست ساده افتادیم
به گوش آن که نبایست گوشواره شدیم
به قصد فتح جهان آمدیم و آخر کار
به کارگاه جهان خیل هیچ کاره شدیم
نبود مرکبمان از الست، بخت سیاه !
رکاب از تو گرفتیم اگر سواره شدیم
حسین بیگی نیا