لیست شاعران
مجموعه اشعار عاشقانه اجتماعی

که گز نکرده بریدند و بد قواره شدیم


… که گز نکرده بریدند و بد قواره شدیم

به دست درزی دنیا هزار پاره شدیم

 

هزار فرقه‌ی از هم هزار مرتبه دور

هزار تیغ که در هم به هر اشاره شدیم

 

ز چنگ خاک نرستیم اگر زمین خوردیم

به سعد شهره نگشتیم اگر ستاره شدیم

 

چه ساده شعله‌ی شک، سرو عزممان را سوخت

همین که دست به دامان استخاره شدیم

 

ز چشم آن که نبایست ساده افتادیم

به گوش آن که نبایست گوشواره شدیم

 

به قصد فتح جهان آمدیم و آخر کار

به کارگاه جهان خیل هیچ کاره شدیم

 

نبود مرکبمان از الست، بخت سیاه !

رکاب از تو گرفتیم اگر سواره شدیم

 

حسین بیگی نیا



به هم تنیده فلک از ازل کلافم را


به هم تنیده فلک از ازل کلافم را

بریده قابله با غصه بند نافم را

 

تو از تبار بتانی و من مسلمانم

چگونه رفع کنم با تو اختلافم را ؟

 

به جز به گرد تو گشتن نکرده‌ام کاری

بگو چرا نپذیرفته‌ای طوافم را ؟

 

دلم هوای تو کرد و اسیر طوفان شد

عجب به هم زده‌ای آسمان صافم را

 

به ابر و باد سپردم که بعد رفتن من

به گوش تو برسانند اعترافم را

 

همیشه بر دل خود چیره بوده‌ام اما

قبول می‌کنم این آخرین مصافم را

 

حسین بیگی نیا