روز وصل است تو در کشتن من تیغ مکش
که شب هجر، خیال تو مرا خواهد کشت
هلالی جغتایی
روز وصل است تو در کشتن من تیغ مکش
که شب هجر، خیال تو مرا خواهد کشت
هلالی جغتایی
ما که باشیم که ما را دهد آغوش تو دست ؟
با خیال تو مگر دست در آغوش کنیم
هلالی جغتایی
ز دست ما اگر پابوس خوبان برنمیآید
همین دولت که خاک پای ایشانیم بس ما را
هلالی جغتایی
دل خون شد از امید و نشد یار، یار من
ای وای بر من و دل امیدوار من
هلالی جغتایی