چون شعله خودنمایی بیجا نمیکنم
خاکستری است جامهی بیکبر و لافیام
نجیب کاشانی
چون شعله خودنمایی بیجا نمیکنم
خاکستری است جامهی بیکبر و لافیام
نجیب کاشانی
مرنج ای جان، نرفتم گر به استقبال یار از خود
تپیدنهای دل پنداشتم آواز پایش را
نجیب کاشانی
سر به سر طومار زلفت شرح احوال من است
مو به مو فهمیدهام این مصرع پیچیده را
نجیب کاشانی
عجب دارم که ابر رحمتم نومید بگذارد
که من عمری به امید کرم، تقصیرها کردم
نجیب کاشانی
در بند آن نیم که به دشنام یا دعاست
یادش به خیر هر که مرا یاد میکند
نجیب کاشانی
میتوان از شش جهت تا کعبهی مقصود رفت
مختلف هر چند باشد راهها، منزل یکی است
نجیب کاشانی