بهر تو مانده بر سر زانو هزار سر
تو سرنهاده بر سر زانوی کیستی ؟
میلی مشهدی
بهر تو مانده بر سر زانو هزار سر
تو سرنهاده بر سر زانوی کیستی ؟
میلی مشهدی
غمگینتر از آنم که مرا شاد کند کس
بیکستر از آنم که مرا یاد کند کس
میلی مشهدی
امتحان نام نهد دل، ستمی کز تو کشد
خویش را چند به این حیله شکیبا دارد؟
میلی مشهدی
من دیوانه هنگام سلام از غایت حیرت
ز دشنام تو خرسندم که پندارم جواب است این
میلی مشهدی
من، بی گناه و یار به کین میکشد مرا
این میکشد مرا که چنین میکشد مرا
میلی مشهدی
با آن که بپرسیدن ما آمده، مُردیم
کایا ز که پرسیده ره خانهی ما را ؟
میلی مشهدی