به ضعف و قوت بازوی عشق حیرانم
که کوه میکند و دل نمیتواند کند
تاثیر تبریزی
به ضعف و قوت بازوی عشق حیرانم
که کوه میکند و دل نمیتواند کند
تاثیر تبریزی
مایل تو را به غیر نخواهم وگرنه من
بیزارم از کسی که دلش مایل تو نیست
تاثیر تبریزی
چو گویمش که بگیرم دل از تو؟ گوید خیر
خداش خیر دهد آن که خیر میگوید
تاثیر تبریزی
گفتم مگر به خواب ببینم رخ تو را
پنداشتم که بی تو مرا خواب میبرد
تأثیر تبریزی
مایل تو را به غیر نخواهم و گر نه من
بیزارم از کسی که دلش مایل تو نیست
تأثیر تبریزی
همان غمی که تواند کند جوان را پیر
عجب مدان که کند نوجوان، زلیخا را
تأثیر تبریزی
عیب را اندک کمالی پردهپوشی میکند
هر که را یک گوش کر باشد، کری معلوم نیست
تاثیر تبریزی
بر هنر چندان که افزودم شدم گمنامتر
برگ چون بسیار شد، پوشیده ساز شاخ را
تاثیر تبریزی
صافدل بر خود مصیبت را گوارا میکند
نیست رنج سوختن از داغ گشتن آب را
تاثیر تبریزی
راست کیشان جهان آسان به مطلب میرسند
یک قدم تا منزل مقصود باشد تیر را
تاثیر تبریزی
کنج عزلت میکند بر هرزهگردان کار مرگ
نیست از هستی نشانی در نشستن باد را
تاثیر تبریزی
فریب زاهد بیمعرفت پنهان نمیماند
که ظاهر میشود مکر سراب آهسته آهسته
تاثیر تبریزی
سایه را با زور دست از خاک نتوان بر گرفت
کس حریف مردم افتاده نتواند شدن
تاثیر تبریزی
با سبک روحی چه باک از حادثات، آزاده را ؟
سیل نتواند برد عکس در آب افتاده را
تاثیر تبریزی